قهرمان یک چشم

منتشرشده توسط trade school در تاریخ

انتخاب نام برای این مطلب کمی سخت به نظر می رسید. انتخاب نام مایکل جیمز بری کبیر به عنوان نام مطلب، انتخاب نام “The Big short” فیلمی که در آن مایکل بری با بازی زیبای کریستسن بیل (بازیگر برنده اسکار) به تصویر کشیده می­ شود. و یا همین عنوانی که ما نوشته ایم، قهرمان یک چشم!.اما بهتر دیدیم در انتهای این نوشته شما خودتان نام مورد نظرتان را روی این مطلب بگذارید. هدف ما از نگاشتن این مطلب معرفی فیلم های مربوط به حوزه سرمایه­ گذاری است، که در مسیر آن با  نام مایکل بری هم آشنا می شویم.

اگر حتی یک کتاب یا مقاله در مورد بازارهای مالی خوانده باشید، حتما در آن به بحران مالی بزرگ سال 2008 برمی خورید ( اگر هم بر نخورده اید، کمی جلوتر در همین نوشته در مورد آن مجددا صحبت خواهیم کرد). سالی که بازارهای مالی آمریکا فرو ریخت. به طبع آن رکود عجیبی سرتاسر جهان را فرا گرفت. مقالات زیادی در مورد آن نوشته شد. برخی از مدیران به عنوان مقصر و برخی به عنوان قهرمان نجات آمریکا معرفی شدند. افراد زیادی گفتند که می دانستند این اتفاق می­ افتد. پیش بینی کرده بودند و هشدار داده بودند.  برخی هم خوش بینانه گفتند اتفاقی نیفتاده و بازارها بازخواهند گشت، آن ها ماندند و در این رکود چند ساله، تمام دارایی شان را از دست دادند. رایان گاسلینگ، به عنوان روای فیلم، در جایی می گوید :

حقیقت مثل یک شعر میمونه و اکثر مردم از شعر متنفرن

در میان همه نام­ ها یک نام وجود دارد که به طور کاملا دقیقی این فرو ریختن بازار را پیش بینی کرد و از آن سود برد. مایکل جیمز بری، قهرمان یک چشم، پزشکی که سرمایه ­گذار شد.

بحران 2008 چه بود

به زبان ساده و دور از تمام آمار و ارقام، در سال های منتهی به 2007-2008 بازار مسکن آمریکا به خاطر وام های کم بهره ­ای که داده می شد، رشد چشمگیری را تجربه می کرد. ماجرا از آنجا شروع شد که بانک‌ها به کسانی وام دادند که توان پس دادن آن را نداشتند. این وام ها به شکل اوراق بدهی (اوراق قرضه) به سرمایه‌ گذاران فروخته می ­شد. همه فکر می‌ کردند اوراق بدهی مسکن خیلی امن است. امنیت و رشد سریع، هر فردی را به سرمایه ­گذاری در این بازار ترغیب می ­کرد.

اما مردم جایی متوجه شدند که ارزش وام هایشان بیشتر از قیمت ساختمان هایی است که دارند. در واقع در سهام اوراق قرضه حباب وجود دارد. بخشی از مردم  نتوانستند وام‌ هایشان را پس بدهند. قیمت اوراق پایین آمد و بازار مالی ضرر کرد. به خاطر ضرر پیش آمده عده‌ای بیکار شدند. این کارمندان بیکار نمی‌توانستند وام خود را پس بدهند. قیمت اوراق پایین‌تر آمد و عده بیشتری بیکار شدند و بازار همچون دومینو فرو ریخت. این رکود، حاصل تعداد زیادی وام مسکن بدون پشتوانه بود، که دولت آمریکا و بانک ها بدون توجه به عواقبش، آن به مردم می دادند.

این فرو ریختن بازراها بعد از دوره رکود 1929 ، بدترین فاجعه اقتصادی بود که گریبان آمریکا و اکثر کشورهای دنیا را گرفت. آمریکایی­ ها در زمستان 2008 و طی فقط یکماه، 700,000  شغل از دست دادند و بانک لمان برادرز + چهارمین بانک بزرگ آمریکا ورشکسته شد. آمریکا به تنهایی 1,500 میلیارد دلار خسارت دید. اثرات روانی این سقوط، تمام مردم آمریکا را در برگرفت. مردم جلوی چشمان خود دیدند که اقتصاد آمریکا در مرز فروپاشی است و بی اعتمادی نسبت به سیستم، برنامه­ های بازنشستگی و آینده به دغدغه ­های معمول آنها اضافه شد.

مدل ریختن بازارها در بحران مالی سال 2008-2007 +

مایکل بری که بود

مایکل بری دانشجویی که همزمان پزشکی و اقتصاد می خواند؛ جایی از زندگی اش به این نتیجه رسید که سرمایه ­گذاری در بازارهای سهام را بیشتر از حرفه پزشکی خود دوست دارد. شرکت سرمایه گذاری کوچک خود را افتتاح و در آنجا شروع به سرمایه گذاری در بازارهای مالی کرد. پزشکی که شب­ ها در خلوت خود به مطالعه علاقه ­مندی خود یعنی بازار سهام می ­پرداخت. کم ­کم با انتخاب سهام های مناسب برای خرید و فروش و افزایش سریع سرمایه معروف شد.

قهرمان یک چشم
مایکل جیمز بری
تصویر مایکل بری +

“مرد وسواس” از نگاه مايکل لوئيس (روزنامه نگار مشهور آمریکایی) که با کتابش “The Big Short”  مایکل را به دنیا معرفی کرد، چیزی را در دفتر کوچکش پیش بینی کرده بود، که تمام موسسات مالی و بانک های بزرگ با تمام کارشناسانشان از دیدن آن ناتوان بودند. اگر شما هم مثل تمام تریدرهای جهان سر این مساله جنگ دارید که تحلیل تکنیکال بهتر است یا تحلیل فاندامنتال، مایکل بری وزنه این نبرد را به سمت تحلیل فاندامنتال سنگینتر کرده است. مایکل که بنجامین گراهام و وارن بافت را به عنوان الگو و استاد خود معرفی می کند، شیوه سرمایه گذاری سنتی مبتنی بر ارزش را دنبال می کند.

مایکل بری معتقد است( و البته ثابت کرده است) که می تواند تفاوت ارزش واقعی سهام و قیمت بازار را با مطالعه اعداد تشخیص دهد.

بری قبل از شکستن حباب مسکن در سال 2004 ، شکستن حباب سهام شرکت های تکنولوژی را هم پیش بینی کرده بود. و سود زیادی از آن کسب کرده بود. در سالهای 2004 تا 2006 و  با نزدیک شدن به سال 2007 مایکل با بررسی اعداد مروبط به وام های مسکن به این نتیجه رسید که در بازار مسکن (اوراق قرضه) حباب شکل گرفته و با توجه به آمارها و ارقام ، اوایل سال 2007 این حباب خواهد ترکید. و بازار مسکن آمریکا فرو خواهد ریخت. اکثرا کارشناسان و مردم معتقد بودند، اوراق قرضه بازار مسکن برای سرمایه­ گذاری بسیار امن است و پول های بزرگی به سمت این بازار کشیده شده بود و مایکل کار سختی در متقاعد کردن سرمایه گذاران داشت.

نهایتا مایکل با متقاعد کردن شرکت های سرمایه گذاری و در راس آن مسولان موسسه گلدمن ساکس، توانست روی این شکست سرمایه گذاری کند. پیش بینی مایکل سال 2007 به واقعیت پیوست و بازار مسکن فرو ریخت. مایکل از این پیش بینی 100 میلیون دلار سود برای خود و 700 میلیون دلار سود برای سرمایه ­گذاران به دست آورد.(+) ساین کاپیتال ( موسسه سرمایه­ گذاری مایکل بری) در عرض 8 سال بالای 480 درصد بازگشت سرمایه برای سرمایه گذران خود داشت. (سود خالص بدون مالیات و هزینه ها) (+) شاید این درصد برای مردم کشور ما باتوجه به تورم سالانه و سودهای بانکی به چشم نیاید. ولی اگر بدانیم، سودهای بانکی در همان دوره در آمریکا بین یک تا 6 درصد (شامل مالیات) در نوسان بود (+)، ارزش کار مایکل جیمز بری بیشتر نمایان می شود. این واقعیت تلخ که مایکل بری و بسیاری دیگر به قیمت بی خانمان شدن بسیاری از مردم آمریکا ثرتمند شدند، وجود دارد. ثروت مایکل اکنون بالغ بر 300 میلیون دلار برآورد می­ شود.

 فیلم  The Big Short

فیلم “The Big Short” که با بیان سه داستان موازی سعی دارد به مخاطب عام بگوید چه اتفاقی برای بازراهای مالی افتاد؛ یکی از سه داستان خود را به حال و هوای مایکل بری در آن روزها اختصاص می دهد (+). در این فیلم با استفاده از بازیگران مطرحی همچون کریستین بیل، برد پیت، رایان گاسلینگ، استیو کارل، مارگو رابی و سلینا گومز، سعی شده تا سنگین­ ترین مفاهیم اقتصادی به زبان ساده بیان شود. کارگردان آدام مک کی در این راه از اختصاص دادن یک صحنه به ریچارد تیلر، پدر علم اقتصاد رفتاری هم ابایی نداشته و تیلر به همراه سلینا گومز در اواخر فیلم، مفهوم حباب را برای مخاطب توضیح می­ دهد.

در حال بارگذاری…

اگر به منتقدان سینما به خصوص در وب فارسی، سری بزنید در اکثر مواقع می بینید که این فیلم مورد توجه آن ها واقع نشده است.  اما به عنوان تریدر، دیدن این فیلم و آشنا شدن با مفاهیم اقتصادی مربوط به آن و از طرفی دیدن جهانِ تریدرهای موفق قطعا بسیار لذت بخش خواهد بود. بعد از دیدن این فیلم، کدام تریدر می­ تواند لحظه ­ای خود را جای قهرمانی نگذارد که توانسته بزرگترین شکست تاریخ بازار سهام مسکن در آمریکا را پیش بینی کند. هر کدام از ما فعالان بازارهای مالی، در رویاهای خود آرزوی پیش ­بینی یک کندل 15 دقیقه­ ای را هم با لذت زیر دندانمان مزه ­مزه کرده ایم. جالب است بدانید تنها کسی که در این فیلم نام او تغییر داده نشده مایکل بری است. مایکل بری به مدت 12 ساعت با کریستین بیل گفت و گو داشته تا بیل بتواند درک درستی از شخصیت بری در فیلم داشته باشد. کریستین بیل ، مایکل را مردی جذاب که بیل به او علاقه­ مند شده، توصیف می کند(+). این فیلم ،بعد از نامزدی ­های بسیار، نهایتا توانست اسکار بهترین فیلم نامه اقتباسی را به دست آورد.

نام فیلم به فارسی: شورت کردن (فروش استقراضی)

فیلم که دقیقا از نام کتاب “The Big Short” نوشته مایکل لوییس اقتباس شده در فارسی به نام رکود بزرگ، یا بزرگ کوتاه ترجمه شده است. اما در واقع نام فیلم، نام یک فرآیند در بازار سهام است. ما در بازار بورس ایران شورت کردن نداریم و اگر در بازارهای مالی فعال نیستید :

شورت کردن به زبان ساده یعنی شرط بستن روی بدتر شدن اوضاع و سقوط ارزش سهام. شورت کردن در زبان اقتصاد یعنی فروش استقراضی. شما می توانید سهامی را که ندارید قرض کرده و بفروشید، سپس در قیمت پایین همان سهام را مجددا خریده و به کسی که از او قرض کرده اید باز پس دهید و از این اختلاف سود کسب کنید. و نهایتا اگر کار در بازراهای مالی مانند فارکس یا رمز ارزها را تجربه کرده­ اید، شورت کردن در بازار سهام معادل سل گرفتن در بازارهای فارکس است.

نام فیلم را برای تریدرهای بازار فارکس می­ توان با پوزیشن سل  بزرگ معنا کرد. به زبان فارکسی مایکل بری روی بازار سهام مسکن آمریکا در سقف تاریخی آن، پوزیشن سل گرفت. آیا مایکل بری تنها کسی بود که از این سقوط بهره­ مند شد؟

در جواب این سوال باید بگوییم خیر. مایکل سقوط اولیه را پیش بینی کرد و بعد از برداشت سود خود موسسه ­ای که در آن به عنوان نماینده موکلانش بود را بست و به سراغ تشکیل صندوق سرمایه گذاری خود رفت. اگر به فهرست نام کسانی که از این سقوط بهره برده ­اند نگاهی بی اندازیم به نام سرمایه ­گذار افسانه­ ای وارن بافت می رسیم؛ که در این رکود 5 میلیارد دلار در موسسه گلدمن ساکس سرمایه گذاری کرد و سود زیادی به دست آورد. نام دیگری که در این لیست می درخشد نام جورج سوروس تریدر افسانه ای است که  مجله فوربس او را در سال 2018 به عنوان 29 امین ثرتمند دنیا معرفی می کند. جورج سوروس همان  تریدری  است که با فروش استقراضی (سل گرفتن) روی پوند انگلیس در سال 1992 و کسب ثروت یک میلیارد دلاری در جهان شناخته شد.(+)

کتاب تفکر سریع و کند – دنیل کانمن


اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها