درک مفهوم کلمات در ترید|معامله گری نیازمند ظرافت کلامی ست
اگر به سفر خارجی رفته باشید و سطح زبان انگلیسی تان ( به عنوان یک زبان معیار بین المللی ) چندان خوب نباشد و به زبان اصلی کشور مقصد هم مسلط نباشید، تقریبا بعید است که در آن کشور به خاطر گرسنگی به مشکل بخورید. انسان هر طور هم که باشد با هر ادا و اطواری، بالاخره می تواند در تمام دنیا ( به شرط وجود پول ) برای خودش غذایی دست و پا کند. حالا ممکن است مرغ سفارش دهید و برایتان جوجه بیاورند ( که این مورد در مملکت خودمان هم چندان بعید نیست!)
یا اگر در چنین سفری بخواهید کسی از شما عکس بگیرد، دوربین را به طرف شخصی گرفتن و ادای عکس گرفتن را در آوردن به همراه لبخند، کار شما را راه می اندازد. یا حتی پیدا کردن هتل و فرودگاه و مترو و اتوبوس هم کار خیلی پیچیده ای نیست.
پس اگر همان ایما و اشاره کار ما را در برقراری ارتباط و رفع نیازهای اولیه برطرف می کنند، این حد از اصرار به فراگیری زبان جدید ریشه در کجا دارد؟ چرا این قدر تلاش برای این امر صورت می پذیرد؟ چرا مترجم ها وجود دارند؟
علت چیز ساده ایست : برای ایجاد رابطه ای عمیق، ما ارتباطی فراتر از رفع نیازهای اولیه نیاز داریم.
هنگامی که می خواهیم در مورد آب و هوا صحبت کنیم و سر حرف را باز کنیم، دیگر ایما و اشاره ( و باد زدن خودمان به عنوان نشانه ای از گرما ) کافی نیست، قطعا خنده دار و بامزه هست، ولی از آن وضعیت، گفتگوی عمیقی نمی تواند حاصل شود. چون بررسی وضعیت آب و هوا قرار بود اولین نقطه ی ورود به گفتگو باشد، نه اول و آخر گفتگو.
ما با کلمات احساسات عمیق انسانی را به یکدیگر انتقال می دهیم و با کلمات است که دانش و مهارت را با سرعت ( غیر قابل مقایسه ای نسبت به ایما و اشاره ) به یکدیگر منتقل می کنیم. هر قدر کلمات زبان مقصد در ذهنمان درست تر شکل گرفته باشند، رابطه ی ظریف تری را می توانیم شکل بدهیم.
درک مفهوم کلمات در ترید
معامله گری نیز در سطوح ظریف و حرفه ای خود، نیازمند درک مفهوم کلمات است. بر خلاف آن چه که تقریبا بخش بزرگی از تولید کنندگان محتوای آموزشی ترید در سراسر دنیا انجام می دهند و تلاششان بر ساده نشان دادن ترید است، ترید و معامله گری کاری پیچیده و زمان بر است. این زمان بر بودن و پیچیدگی نه فقط برای کشف تکنیک های تشخیص روند بازار، یا فهم اخبار فاندامنتال است. این ظرافت ها حتی در تسلط کلامی معامله گران نیز خودشان را نشان می دهند.
اجازه بدهید برای درک بیشتر این الزام با یک مثال ساده از دنیای معامله گری پیش برویم. کلمات جایگزینی ( تغییر ) و اصلاح دو تا از پر کاربردترین کلمات در دنیای معامله گری هستند. کلماتی که در دفعات زیادی مشاهده می شود که به اشتباه به جای هم به کار می روند. همین اشتباه کوچک می تواند برای معامله گری در سطح حرفه ای ( و حتی آماتور ) مشکلات فراوانی را ایجاد نماید.
برای اینکه با معنی فارسی این کلمات بیشتر آشنا شوید و این ظرافت کلامی برایتان مفهوم شود، از فرهنگ بزرگ سخن ( تالیف دکتر حسن انوری و گروه همکاران – جلدهای اول و سوم – + / + ) کمک می گیریم.
معامله گری نیازمند ظرافت کلامی ست
اگر شما در هنگام ترید و صحبت در حوزه ی معامله گری با خودتان نتوانید کلمات را به درستی درک کنید، نمی توانید خروجی مورد نظر خود را به دست بیاورید. یا اگر هم فکر می کنید موفق به انجام معاملات هستید، بررسی یک ناظر بیرونی به شما ثابت خواهد کرد که سیستم شما با حداکثر راندمان فعالیت نمی کند.
اگر نمی دانید استراتژی تان نیاز به تغییر دارد یا نیاز به اصلاح، چطور خواهید توانست که مشکل را برطرف کنید؟
اگر هنوز هم در اینکه تغییر لازم است یا اصلاح، نمی دانید کدام انتخاب اصلی شماست، شما دیر یا زود در معامله گری خود به مشکل برخواهید خورد. اگر نمی دانید لازم است نماد معاملاتی خود را تغییر دهید یا شیوه ی معاملاتی خود در همان نماد را اصلاح کنید، دیر یا زود به مشکل برخواهید خورد.
آدام گرانت در کتاب دوباره فکر کن، تفسیر بسیار زیبایی دارد که در اینجای بحث می تواند برای ما بسیار روشنگر باشد :
تجدید نظر یک مجموعه مهارت و البته یک طرز فکر است. هم اکنون خیلی از ابزارهای ذهنی مورد نیازمان را در اختیار داریم. فقط باید یادمان باشد که هر از چند گاهی با بیرون آوردن آن ها از قفسه، گرد و غبار رویشان را پاک کنیم. ( آدام گرانت – دوباره فکر کن )
برای جمع بندی این درس که مقدمه ای بر درک مفهوم کلمات در ترید خواهد بود، خوب است اشاره ای داشته باشیم به درس درک اشتباه مفاهیم ترید، اگر آن درس را مطالعه کرده باشید می دانید که کتابی که مثال محوری درس از آن استفاده کرده، همین کتاب دوباره فکر کن آدام گرانت است. اما با مطالعه ی آن درس و تطبیق آن متوجه خواهید شد که کلمات هستند که مفاهیم بزرگتر را می سازند. و اولین کلمات اشتباه می توانند بنای معامله گری ما را تا ثریا کج به پیش ببرند.
تمرین :
1. آیا شما تفاوتی بین کلمه ی باخت و شکست می بینید؟ یا هر دوی این کلمات را یکسان می پندارید؟
2. تفاوت یا عدم تفاوت این دو کلمه، چه تغییری در شیوه معامله گری شخص ایجاد خواهد کرد؟