کنترل خطاهای انسانی در ترید|کابین مخصوص تریدر

منتشرشده توسط trade school در تاریخ

اگر تا کنون به گزارش معاملات خود نگاه کرده باشید ( نوشتن گزارش برای ترید از نگاه مدرسه ترید، از بدیهیات کار معامله گری به حساب می آید. مثل نفس کشیدن که درباره اش صحبت نمی کنیم، ولی همواره هست و باید باشد. ) معمولا معاملاتی هستند که علت ورود و خروج درستی ندارند. بعدا که به معامله نگاه می کنید خودتان هم تعجب می کنید که من چطور ممکن است در این نقطه ورود کرده باشم، یا بر عکس، چطور ممکن است در این نقطه از معامله خارج شده باشم. معاملاتی هستند که دستتان به لیوانی خورده و نشده در لحظه ی درستش بسته شود. اوقاتی بوده که گیج و سردرگم بوده اید. خطاهایی از این دست به علل مختلف به وقوع می پیوندند. یکی از این این عوامل، امکان ایجاد خطا بر اثر طراحی فضای معامله گری رخ می دهد. در این درس با سرفصل کنترل خطاهای انسانی در ترید با این موضوع آشنایی پیدا می کنیم.


از نگاه چاپانیس :

در جنگ جهانی دوم، ارتش ایالات متحده گرفتار سوانح مکرری شده بود که به واسطه ی جمع شدن چرخ هواپیما رخ می داد : خلبان ها پس از فرود، به جای آنکه باله های هواپیما را جمع کنند، چرخ های هواپیما را می بستند. و خوب معلوم است که جمع کردن چرخ هواپیما وقتی روی زمین است حسابی اوضاع را خراب می کند.

ارتش برای حل این مشکل یک متخصص روانشناسی را به کار گرفت. سروان آلفونسو چاپانیس روان شناسی کار آزموده بود که قرار بود وارد ذهن این خلبان ها شود. چرا انقدر بی توجه بودند؟ آیا مساله خستگی بود؟ آیا زودتر از موعد احساس آرامش می کردند و خیال می کردند بعد از ماموریتی پر استرس همه چیز به خوبی تمام شده ؟ آیا مشکل از خلبانان بود؟

یک سرنخ مهم در این میان خودنمایی می کرد : این مشکل تنها محدود به خلبان های بمب افکن ها بود، یعنی خلبان های هواپیماهای B17 و B25. خلبان های هواپیماهای نفر بر دچار این اشتباه نمی شدند. این سرنخ به چاپانیس کمک کرد که از شر سوگیری ها رها شود. او تصمیم گرفت به جای زیر نظر گرفتن ذهن خلبان ها، کابینشان را در نظر بگیرد.

کنترل های مربوط به چرخ ها و باله ها در این مدل از بمب افکن ها، درست کنار هم قرار گرفته بود و شکل تقریبا یکسانی داشت. در مقابل شکل کنترل های هواپیماهای نفربر به کلی متفاوت بود. آنچه خلبان های نفربر را از خلبان های بمب افکن متمایز می کرد کابین هایشان بود. یکی از کابین ها، اشتباه کردن را بسیار آسان می ساخت!

این تجربه شیوه ی طراحی کابین ها را متحول کرد. چاپانیس و عده ای دیگر دریافتند که بسیاری از خطاهای خلبان ها در حقیقت خطاهای کابین است. تا آن موقع تلاش ها روی آموزش خلبان ها و اطمینان یافتن از هشیاری آن ها متمرکز بود، تمرکز روی ساختن ” خلبان هایی بی نقص ” که کمترین اشتباه را داشته باشند. اما نتیجه گیری چاپانیس این شرایط را تغییر داد. نتیجه گیری چاپانیس از این قرار بود :

البته که خلبان ها باید آموزش ببینند؛ البته که باید به دنبال انتخاب بهترین آن ها بود. اما آن ها را با هر کیفیتی که آموزش دهید یا انتخاب کنید، اگر در شرایط گیج کننده قرار بگیرند، درصد اشتباهاتشان به شکل قابل توجهی افزایش می یابد.

کنترل-خطاهای-انسانی-در-ترید

خطای حاصل از طراحی نامناسب فضای معامله گری :

چاپانیس مشکل بمب افکن ها را با قرار دادن یک چرخ لاستیکی کوچک در انتهای دسته ی فرود حل کرد تا به این ترتیب خلبان با لمس آن بداند کدام دسته را لمس کرده است. یک کابین خوب، در مواردی که فرد ممکن است اشتباه کند، بازخورد لازم را فراهم می کند. هواپیماها امروز بسیار امن تر شده اند، آن هم نه فقط به این خاطر که ما بال ها یا موتورهای بهتری ساخته ایم، بلکه به این خاطر که در کنترل خطای انسانی نیز بهتر عمل کرده ایم.

کنترل خطاهای انسانی در ترید کردن نیز، نیازمند طراحی کابین مخصوص تریدر است. کابین هواپیما یک وسیله گران قیمت است که برای تعداد زیادی خلبان طراحی شده است و امکان شخصی سازی آن برای خلبان ها فراهم نیست. اما فضای ترید چنین نیست. فضای معامله گری فضایی ست که می شود آن را کاملا شخصی سازی کرد. از صندلی دلخواهتان گرفته تا مانیتور مورد علاقه تان. از اختصاصی کردن حالت نمودارها گرفته تا مینی مالیسم الزامیِ استفاده از ابزارها. حتی در فضاهای اشتراکی که برای ترید در نظر گرفته شده اند هم، تریدرها نسبت به خلبان ها گزینه های بیشتری برای تنظیمات شخص دارند.

برای جلوگیری یا حداقل، کنترل خطاهای انسانی در ترید نیازمند دسته بندی کردن این خطاها هستیم. این گونه از خطا را می شود به چندین بخش مختلف تقسیم کرد. اما در اینجا به چند سرفصل اساسی از این خطاها پرداخته ایم. قطعا این لیست قابل بسط بیشتری دارد. اما رعایت همین لیست، می تواند کمک بزرگی در حذف حداقل بیش از نیمی از خطاهای معمول باشد.

  1. خطای طراحی فیزیکی
  2. خطای طراحی نرم افزاری
  3. خطای حاصل از فراوانی

1. خطای طراحی فیزیکی :

وقتی با معامله گران ( یا تقریبا هر فردی در هر حوزه ای ) صحبت می کنیم، خطاهای آن حوزه را چیزهای پیچیده ای در نظر می گیرند که رفع و رجوعشان نیازمند تخصصی عجیب است. اما شاید برایتان جالب باشد در لیست پنج مهارت تاثیر گذار در ارتباطات (+)، گزینه اول لبخند و گزینه دوم گوش دادن است!

در مقوله ی معامله گری نیز چنین است. موس کامپیوترتان به درستی کار نمی کند، نمی توانید با آن درگ کنید. این یک خطای فیزیکی وحشتناک در فضای معامله گری شماست. برخورد شما چیست؟ در سر می پرورانید که اگر شش مانیتور به هم پیوسته داشتم، تریدم دگرگون می شد. شش مانیتور کرو و به هم چسبیده پیشکش، همین موس را بی زحمت تعویض بفرمایید.

تمرین یک :
چه خطاهای فیزیکی دیگری می شناسید که رفع کردن آن ها کیفیت ترید را افزایش می دهد؟ این خطاها را با دوستانتان در میان بگذارید.


2. خطای طراحی نرم افزاری :

شما در کدام یک از چارت های زیر بهتر معامله می کنید؟

چارت یک

چارت دو

چارت سه

شناختن ذهنیت خودمان از رنگ ها، اندازه ها و قالب های مختلف، به ما امکان شخصی سازی درست تر فضای ترید را می دهد. اگر برای مثال، رنگ بنفش به شما استرس می دهد، نباید از این رنگ در طراحی فضای معامله گری خود استفاده کنید. استرس و مدیریت استرس در معامله گری به اندازه ی کافی نیاز به تسلط بر خویشتن دارد و نباید با دست خودمان استرسور دیگری را به این وضعیت اضافه کنیم.

اگر کندل های بیش از اندازه کوچک یا بیش از اندازه بزرگ، شما را دچار خطای اندازه گیری می کند، الزامی ست که از این وضعیت دوری کنید. این شناخت ها، نه با انجام تست های مختلف و نه با توصیه ی دیگران به دست می آیند ( چون معمولا در هنگام انجام تست های روان شناسی ما در یک بایاس ذهنی از پیش تعیین شده هستیم ). این خطاها به مرور و با شاخت خودتان از خودتان به دست می آید. چه بهتر و ارزشمندتر که مربی خوبی هم برای این شناخت در کنارتان باشد. آن وقت است که ره صد ساله را یک شبه رفتن معنا پیدا می کند. به کمک یک مربی خوب معامله گری ( نه الزاما دوستانی که کراوات دارند ! )، می توانید خیلی سریعتر به شناخت صحیحی از خودتان دست بیابید.

تمرین دو :
شما در طول دوران معامله گریتان، چه خطاهایی از این دست را در مورد خودتان کشف کرده اید. کشف و رفع این موانع چه تاثیری بر کیفیت معاملات شما داشته اند؟


3. خطای حاصل از فراوانی

آنچه تمام رسانه ها و واقعیت های زمانه ی ما فریاد می زنند، ما را به این آگاه می کنند که در عصر انتخاب هستیم. زمانی اگر می خواستید صدای نواختن تار را گوش بدهید یا باید نوازنده ای می یافتید و در محضر او مستفیض می شدید، یا باید به قهوه خانه ای تشریف می برید و از رادیوی آنجا در ساعاتی خاص بهره می بردید.

این روند جلوتر آمد و رادیوهای خانگی اضافه شدند. کم کم تلویزیون و پس از آن راهی عصر جدید شدیم. عصر مدیای همراه. این عصر با گرامافون های قابل حمل ( کیفی شارژی ) آغاز شد و کم کم به واکمن ها و mp3 پلیرها رسید. و هم اکنون هم به گوشی های همراه رسیده ایم.

آیا تمام این پیشرفت ها ، دسترسی ما را بیشتر کردند؟ البته که چنین بود. این پیشرفت ها علاوه بر فراوانی، ارزانی را نیز به دنبال داشتند. روزگاری باید یک سال پس انداز می کردید تا می توانستید یک رادیوی لامپی بخرید، اما امروز با حقوق کمتر از یکسال خودتان می توانید وسیله ای به مراتب پیرفته تر و کاربردی تر از آن رادیو را بخرید.

اما آیا این پیشرفت ها، کیفیت لذت بردن ما از زندگی را نیز افزایش دادند؟ این سوال هنوز هم در هاله ای از ابهام است و کسی نمی داند که این حجم از دسترسی برای ما کمک کننده بود یا گمراه کننده. بری شوارتز در کتاب The Paradox of Choise از خاطره اش در خرید فروشگاهی می گوید. هنگامی که رفته بوده یک شلوار جین بخرد، با انبوهی از انتخاب های متفاوت روبرو می شود و در نهایت این حجم از انتخاب موجب گمراهی او شده بود.

انتخاب های بیشتر همیشه و الزاما به کاراتر شدن ما کمکی نمی کنند. بلکه به عکس گاهی موجب گمراهی بیش از حد ما می شوند.

درست است که تعداد بسیار زیادی اندیکاتور و نماد معاملاتی در بازارهای مالی برای ترید کردن وجود دارند. و از ترکیب این نمادها و اندیکاتورها می شود به تعداد بسیار بسیار زیادی از حالت های ممکن رسید. اما مگر ذهن ما چقدر پهنای باند برای درک این حجم از پیچیدگی دارد. به طور حتم طی کردن این روند اشتباه، خطاهای ما را در معامله گری افزایش می دهد. ذهن مان آشفته می شود و در دراز مدت، شکست خورده ی این خطاها خواهیم بود.


اشتراک در
اطلاع از
guest
5 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بهنام محمدی
بهنام محمدی
1 سال قبل

اولین چیزی که به ذهنم رسید، ساده سازی و شخصی سازی چارت به عنوان یک چالش بود، بعد از یک سال ترید کردن قرار شد با یکی از دوستان یک موردی رو روی چارت بررسی کنیم. بعد از ده دقیقه متوجه شدم که یک اشکال تو کار هست و ما داریم با ادبیات غیر مشترکی حرف میزینیم. ما نمیتونستیم یک چارت با رنگهای یکسان تمرکز کنیم. ایشون رنگ سبز رو به عنوان کندل های صعودی در نظر گرفته بودند و من رنگ زرد، ایشون رنگ سرخ رو برای کندلهای نزولی تعیین کرده بودند و من رنگ سبز. دقیقا به خاطر دارم ما اون روز نتونستیم هیچ مفهومی را به هم منتقل کنیم. تا اونروز این دید رو نداشتم که فضای ترید چه قدر میتونه شخصی شده باشه.

بهنام محمدی
بهنام محمدی
1 سال قبل

در مورد تمرین آخر یکی از خطاهایی که در ترید کردن من وجود داشت استفاده همزمان از دو وسیله ، کامپیوتر و گوشی موبایل برای ترید بود. مقیاسه ها در مانیتور و گوشی مدام من رو در مورد حرکت بازار به اشتباه مینداخت، قدرت روند رو نمیتونستم به درستی تشخیص بدم. بعدها تصمیم گرفتم به خاطر ابزارهای بیشتر گوشی را حذف کنم و فقط از طریق رایانه معامله کنم.

بهنام محمدی
بهنام محمدی
1 سال قبل

برای تمرین اول برای خود من وجود یکجایی که در سریعترین زمان ممکن به فضای آزاد دسترسی داشته باشم بسیار ضروریه، ترید کردن در فضای بسته و خفه برام آزاردهنده است.

حمید عابدینی
1 سال قبل

برای تمرین اول یه خاطره از سال های دورم دارم. کارمند یه مجموعه ای بودم و تا ساعت 3 سر کار بودم. و بعد ساعت اداری می تونستم یه ناهاری بخورم، استراحتی بکنم و بشینم پای معامله گری. یک جایی خونده بودم که وقتی می خواید کار جدی انجام بدید، لباس فرم مخصوص بپوشید، یه چیزی مثل برگزاری آیین. بعد استراحت، دوباره لباس رسمی می پوشیدم. امروز فکر می کنم اشتباه می کردم. چون خیلی تو اون لباس معذب بودم. ترید کردن یه حال راحتی می خواد. مثلا هنوز هم به کراواتی که بعضی افراد می زنن حس عجیبی دارم. می گم چرا یک نفر باید موقع ترید کردن کت شلوار و کراوات تنش باشه. و البته اینم اعتراف کنم که اینم خیلی شخصیه. بالاخره تو دنیا یه سری آدم هستن که با قاشق غذا می خورن و یه سری هم با بیل. ولی بهم حق بدید که هربار می بینم کسی داره با بیل غذا می خوره تعجب کنم.

مورد دوم از اشکالات سخت افزاری، نزدیکی تخت خوابم به میز کارم بود که با رفع کردن این مورد هم تمرکزم تو ترید خیلی بهتر شد.

من به آکواریوم علاقه دارم و با اضافه کردنش به روی میز کارم، راندمانم بیشتر میشه ( یه آکواریوم کوچیک باحالی دارم روی میزم )

و آب رو هم همیشه در این بطری های مخصوص باشگاه رو میزم دارم و به خودم قول دادم پشت میز کارم چیزی نخورم و واقعا هم بهش پایبندم.

حمید عابدینی
1 سال قبل

حالا تمرین شماره سه ای وجود نداره، ولی برای بخش سوم، من خیلی وقت ها دچار شلوغی بیش از حد بودم
انواع اندیکاتورها
و حتی یادمه یه دورانی روی نمادهای مختلف تحلیل تکنیکال انجام می دادم و هر جایی که بهم اجازه ورود می داد، منعی نداشتم برای ورود. همزمان هفت هشت تا نماد رو معامله می کردم.

راه ترید، رسیدن از پیچیدگی به سادگیه. همون کاری که ما داریم تو مدرسه ترید انجام میدیم.

توی داستان نویسی یه روایت خیلی مشهوری هست از داستایوفسکی که میگه : اگر می خواید در مورد یک اطاق بنویسید، باید به اندازه ی یک خانه اطلاعات داشته باشید. اگر می خواید در مورد اون خانه بنویسید باید کل اون محله رو بشناسید. و اگر در مورد محله می نویسید باید به کل شهر اشراف داشته باشید.
این مساله به تحلیل من باعث میشه که شما نقشه ی کاملی از ماجرا داشته باشید. و همینطور راه های ورود و خروج به اون اطاق، خونه یا محله رو بدونید. اینجوری عملتون خیلی کمتر دچار خطا میشه و دور از عقل جلوه می کنه.