جای دقیق حد ضرر کجاست؟ | فرمول جادوییِ محاسبه حد ضرر!

منتشرشده توسط trade school در تاریخ

جای دقیق حد ضرر کجاست؟ | فرمول جادوییِ محاسبه حد ضرر!

طی سالیان معامله گری و پس از حصول اطمینان از اینکه چیزی به نام حد ضرر در دراز مدت می تواند متضمن جلوگیری از تحمیل هزینه های سنگین به حساب معاملاتی شود، سوال بزرگتر معامله گران معمولا از اینجا آغاز می شود : جای دقیق حد ضرر کجاست؟

اگر شما نیز چندباری از حد ضرر استفاده کرده باشید و طبق رخدادهای معمول بازار چند باری هم حد ضررتان فعال شده باشد، احتمالا شما نیز به دنبال آن نقطه ی دقیق و جادویی حد ضرر می گردید. در این درس در این خصوص بیشتر صحبت خواهیم کرد.

توصیه مهم مدرسه ترید
پیش نیاز درک کامل این درس، مطالعه ی درس : در ستایش حد ضرر | چرا باید برای معاملات حد ضرر قرار دهیم؟ می باشد. لطفا اگر درس مذکور را مطالعه ننموده اید، همینجا متوقف شوید و پس از مطالعه ی درس یاد شده، به ادامه ی این درس بپردازید.

همان طور که رها کردن ابزار مهمی است تا وقتی که تحت فشارِ بلاتکلیفی هستید درست تصمیم بگیرید، بلاتکلیفی نیز مانع تصمیم گیری درست درباره رها کردن است، چرا که خود رها کردن تصمیمی است که تحت بلاتکلیفی گرفته می شود. در شروع هر کاری همانطور که نمی توانید صد در صد مطمئن باشید نتیجه ی تصمیمی که گرفته اید چه خواهد بود، نمی توانید صد در صد مطمئن باشید که اگر بی خیال تصمیمتان شوید، چه نتیجه ای در بر خواهد داشت.

برای مثال در نمادی خاص، در عدد 100 وارد موقعیت خرید ( BUY ) شده اید. معامله از نقطه ی ورود شما، 20 واحد ریزش کرده و به نقطه ی 80 رسیده است. و شما 20 واحد در ضرر هستید.

قبل از ورود به معامله برای خود قوانینی وضع کرده اید که اگر معامله 20 واحد به ضرر برود، شما از آن معامله خارج خواهید شد. در شکل زیر، که تصویر توضیحات همین چند خط اخیر است، ( جدای سوالات جنبی ماجرا که بگویید بستگی به نماد دارد، یا سشن معاملاتی، یا تایم فریم و …، شما 20 واحدی که با خود قرار گذاشته بودید پیش روی شماست و معامله به نقطه خروج شما رسیده است؛ ) شما به عنوان معامله گر چه می کنید؟ آیا از معامله خارج می شوید یا کماکان به امید بازگشت بازار در معامله می مانید؟

جای دقیق حد ضرر کجاست؟

وقتی که در حال سبک و سنگین کردن ادامه دادن یا رها کردن چیزی هستید، نمی دانید در آنچه انجام خواهید داد موفق می شوید یا خیر، چرا که تماما به احتمالات بستگی دارد. یعنی در معامله ی بالا مشخص نیست اگر شما از معامله خارج شوید، بازار رشد خواهد کرد یا به نزول ادامه خواهد داد. در این مورد، تنها یک انتخاب، یعنی انتخاب ثابت قدم بودن، پاسخ سوال فوق را به شما خواهد داد.

اگر رها کردن را انتخاب کنید و معامله را با 20 واحد ضرر در عدد 80 ببندید، مدت زمانی بعد، بازار به شما خواهد گفت که اگر ثبات قدم می داشتید، نتیجه این معامله چه می شد.

اما اگر معامله را نبندید و بخواهید با ثبات قدم نتیجه را خودتان کشف کنید، شما قانون خود را نقض کرده اید و همچنین بازار را از حالت ریسک به حالت ابهام برده اید. در واقع در این مدل از تصمیم گیری و مدل ذهنی، زمانی می توانید از رها کردن مطمئن باشید که دیگر رها کردن یک تصمیم نیست. یک اجبار است! چرا که یا در لبه ی پرتگاهید یا سقوط کرده اید. و پس از این حالت چاره ای جز ترک مسیر ندارید.

با رها کردن معاملات در نقاطی که جادویی نیستند، و از هیچ فرمول و قانونی تبعیت نمی کنند جز فرمول و قوانینی که خودتان برای خودتان وضع کرده اید، تلاش می کنیم آسایش و آرامش بیشتری را به خود و حساب معاملاتی مان هدیه دهیم.

به نقل از کنی راجرز + در آهنگ قمار باز :

جای دقیق حد ضرر کجاست ؟

راجرز که خود نیز بخش بزرگی از عمرش را پای میز قمار صرف کرده، در چهار عبارتی که می گوید، سه عبارت اشاره به رها کردن دارند. ظاهرا نگاه قمارگونه به مساله ترید، شیوه ی مناسبی برای آموختن در مورد خوبی های رها کردن است.

بهینه سازی رها کردن می تواند مهم ترین توانایی تمیز دهنده ی حرفه ای ها از تازه کارها باشد.

معامله گران قهار به چند دلیل در رها کردن بهتر از تازه کارها هستند. یکی از بدیهی ترین علل آن نیز این است که می دانند کی باید پا پس بکشند. تصمیم گیری در خصوص اینکه کدام معامله ارزش ادامه دادن دارد و کدام معامله دیگر عمرش به پایان رسیده است، مهمترین تصمیمی است که یک معامله گر می گیرد. معامله گران قهار به صورت شهودی در این زمینه به مرور زمان تبحر پیدا می کنند.

در نبرد میان نگه داشتن و پا پس کشیدن، تازه کارها نگه می دارند و معامله گران حرفه ای معمولا پا پس می کشند.

ضرب المثلی قدیمی در بازی با ورق نقل می شود : ” هر جفت ورقی می تواند برنده باشد. ” یعنی اگر با دستی که به شما داده شده است بمانید، همواره احتمالی ( هر چند کم ) وجود دارد که حتی یک دست ورق بد نیز برنده شود. اما متاسفانه در ادامه ی این ضرب المثل گفته نمی شود که : ” اما احتمال وقوع آن به حدی نیست که {نگه داشتن آن} سود آور باشد. “

بخش مهمی از موفقیت در معامله گری، تمام کردن معاملاتی ست که “ممکن است” به سود برسند. برای موفقیت در معامله گری باید بیاموزید با این حقیقت زندگی کنید. ادامه دادن تمام معاملاتی که باز می کنید روشی ساده و سریع برای ورشکستگی است. زیرا با این کار، در تعداد زیادی معامله که در دراز مدت سود ده نیستند، با ثبات قدم و لجاجت مانده اید.

اگر در معامله ای ضرر نکنید، بسیار ضربه ی کمتری می خورید تا زمانی که معامله ای را باز نگه دارید تا با احتمال کم به سود برسد. وقتی رها کردن هم به میزان ثبات قدم و حتی بیشتر از آن از گزینه های هنگام معامله گری شما باشد، دیگر مجبور نخواهید بود با ” چی می شد اگر ” سر و کله بزنید. معامله گری بدون پشیمانی معنایی ندارد . اما همین پشیمانی نباید به عنوان عاملی از پا در آورنده برای شما عمل کند. شما باید همواره میل به رها کردن را در خود تقویت کنید. پشیمانی بعد از معامله گری نیز کم کم برایتان عادی می شود. و به بخشی از قوانین معامله گری شما بدل خواهد شد. و اتفاقا همین حس خواهد بود که از معاملات پی در پی شما جلوگیری خواهد کرد.

تردیدهای موجود در فضای معامله گری، اینکه نمی دانید کندل بعدی به کدام سمت خواهد رفت. اینکه نمی دانید نرخ بهره در فلان کشور افزایش خواهد یافت یا خیر، اینکه نمی دانید جنگ در کدام کشور رخ خواهد داد. اینکه نمی دانید اینجا سقف تاریخی ست یا کف تاریخی. و بسیاری نمی دانم های دیگر، نمی گذارند مطمئن باشید که این معامله باید خاتمه یابد یا خیر. همان طوری که هیچ معامله گری هیچ گاه این اطمینان را ندارد و نخواهد داشت. همین افکار باعث می شوند بسیاری از معامله گران به جای جلوگیری از ضرر بیشتر، به معامله خود ادامه دهند و به آن وفادار بمانند. زیرا اگر در معامله بمانند، باز اندکی امید برای کسب سود و یا حداقل خروج در حالت صفر وجود دارد. اما اگر آن معامله را ببندید، تضمین می کنید که اسپرد کار گذار، میزان ضرر و احتمالا نرخ سوآپ و سایر چیزها از جیب شما برود.

آیا معامله گران قهار و حرفه ای می دانند که حرکت بعدی بازار چیست؟ بگذارید باشما صادق باشم و بگویم که : خیر!

در حقیقت معامله گران ماهر در تصمیم گیری در مورد رها کردن از حریفان خود بهترند. و این مورد اگر نگوییم مهمترین، قطعا یکی از مهم ترین چیزهایی ست که برای موفقیت در معامله گری به آن نیاز دارید.

ما عالم مطلق نیستیم. ما توانایی غیب گویی و یا سوار شدن بر ماشین زمان را نداریم. تمام آنچه در اختیار داریم برآوردی تقریبی از محیطی متغیر و نامطمئن است و در این میان تنها امیدمان به این است که توانایی رها کردن را در خود تقویت کرده ایم و می توانیم زمانی که اوضاع بر وفق مراد نیست، راهمان را بکشیم و برویم.

حقیقت بنیادی در مورد ثبات قدم و رها کردن این است که : نقطه ی مقابل مزیتی والا نیز مزیتی والا است.


اشتراک در
اطلاع از
guest
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بهنام محمدی
بهنام محمدی
5 ماه قبل

الان که دارم این کامنت را می نویسم، طلا یکی از عجیب ترین صعودهایی که در مدت فعالیتم در فارکس دیده ام را تجربه کرده. حدود 75 دلار افزایش فقط در یک کندل 15 دقیقه ای و شکستن سقف تاریخی خود
یکبار هم سه سال پیش این وضعیت را دیده ام، 70 دلار سقوط در دو کندل 15 دقیقه ای.
همین الان که دارم این کامنت را می گذارم به تمام افرادی فکر می کنم که معاملات خود را دیشب بدون حد ضرر رها کردند و خوابیدند تا شاید بازار تا صبح بازگردد. به تمامی افرادی که صبح معاملات خود را بسته شده دیدند و متوجه شدند که بازارهای مالی جایی برای با ابهام کار کردن ندارد و ما باید تفاوتش با ریسک را بدانیم. به تمام افرادای فکر می کنم که دیشب کال مارجین را تجربه کرده اند.
حد ضرر و رهایی مفاهیمی است که یا آن را یاد می گیریم یا دردهای عجیبی را تجربه می کنیم.

حمید عابدینی
5 ماه قبل

سلام به همراهان مدرسه ترید
من خودم از 2071، اونجایی که طلا اومد و ایستاد معامله رو شروع کردم. و حد ضرر رو با توجه به تجارب قبلی رو 2084 گذاشتم. این نکته خیلی ضروریه که بگم : تنها با 5 درصد حج حساب وارد این معامله شده بودم. و نقطه ای بود که ماه ها براش صبر کرده بودم و خیلی بهش اطمینان داشتم. من در حالت معمولی نهایتا 1 تا 1.5 درصد کل حساب رو معامله می کنم. می خوام بگم ببینید این نقطه چقدر برام مطمئن بود که با این حجم وارد شدم. اما همه دیدیم که چه اتفاقی افتاد و چطور بازار بی اونکه بخواد اصلاحی کنه و فقط طی 15 دقیقه، تا 2147 پیش رفت.
ضرری که من متحمل شدم چیزی حدود 7 درصد ارزش حسابم بود. حالا شما فرض کنید من حد ضرری نمی داشتم برای معاملات. خیلی ضربه ی سنگین تری بهم وارد می شد. این رو هم بگم که ما طی سال های معاملات و تلاش در این حوزه، یه حد ضرر دومی هم داریم که اون هم در سطح 20 درصد ارزش کل حسابمون هست. یعنی اگر حد ضرر به هر دلیلی در نقطه ی تعیین شده نباشه، خط قرمز ما اون 20 درصد ارزش حساب هستش.
اگر اون 7 درصد عمل نمی کرد ( یعنی بازار با گپ هم باز می شد ) خود اون سطح 20 درصد اتوماتیک عمل می کرد. اما بازم به صد درصد حساب نمی رسید.
حد ضرر بارهای بار جان من و حسابم رو از خطرات سهمگینی حفظ کرده. برای مثال کمی اگر از این عدد پایین تر بریم، حد ضرر قبلی من تو نقطه ی 2021 فعال شد. حالا شما فرض کنید اگر اون معاملات باقی می موندن، تا این نقطه می تونستن چه آسیبی رو به حساب معاملاتی من وارد کنن.
حد ضرر خیلی مهمه. خیلی خیلی مهم. و اگر تو مدرسه ترید کلمه حد ضرر سرچ شه، می تونید کلی مطلب ارزشمند در این مورد پیدا کنید. لطفا لطفا و لطفا از گذاشتن حد ضرر طفره نرید.