بهترین لوریج در فارکس|بخش یک

منتشرشده توسط trade school در تاریخ

بهترین لوریج در فارکس|بخش یک

این سوال را در بسیاری از صحبت های معامله گران می شنوید. مخصوصا از تریدرهای تازه کار. بهترین لوریج در فارکس چقدر است؟ با چه لوریجی باید معامله کنم؟ چطور با وجود لوریج، مدیریت سرمایه خوبی داشته باشم؟ چطور لوریجم را در کارگزاری تغییر دهم؟ و بسیاری سوالات از این دست که مخاطب به دنبال جواب آن هاست.

در سری سرفصل مدیریت سرمایه، این بار به دنبال گفتگو پیرامون بحث هایی در حوالی لوریج رفته ایم. برای درک کامل تر از ماجرا از آنالوژی کمک گرفته ایم. اما باید اعتراف کنیم مبحث مهمی همچون لوریج در یک یا دو مطلب جمع نمی شوند. پس بی شک در ادامه درس های مدرسه ترید، بازهم به بهانه های مختلف سراغ لوریج خواهیم آمد.

شرح روایت :

پس از مدت ها شغل خوبی در یک بنگاه اتومبیل پیدا کرده اید. هر روز سرکار می روید و از نوشتن قرارداد خرید و فروش ماشین ها حقوق می گیرید و پول هایتان را پس انداز می کنید. پس از گذشت دوماه که سخت کار کرده اید و حسابی پول روی پول گذاشته اید، یک روز تعطیل در خانه نشسته اید. پدر از راه می رسند و می پرسند : خب فرزندم حاصل دوماه تلاشت چه شده از لحاظ مادی؟ می گویید که موفق شده اید بیست میلیون تومان پول جمع کنید. پدر دستی بر پشتتان می کشد و به وجود چنین فرزند نیکویی افتخار می کند.

پدر که حالا مطمئن است شما به درآمد خوبی رسیده اید و قرار است این درآمد ادامه دار باشد، به شما پیشنهادی می دهد.

پدر پس انداز خود را که دویست میلیون تومان است به شما می دهد، و می گوید شما فکر جوانتری دارید، راه و چاه کاسبی را هم در این دوماه فرا گرفته اید. بیایید و با این پول کار کنید که این پول هم بی استفاده در حساب نماند. اما این امانتی یک پیش شرط دارد و پیش شرط از این قرار است :

اگر حالِ معاملاتی که با پول امانی به همراه پول خودتان انجام می دهید خوب باشد، می توانید به این معاملات ادامه دهید و سود پول امانی را هم پرداخت نمایید. اما هر وقت که احساس شود در حال ضرری بیشتر از اندازه پول خودتان هستید، بلافاصله و بی هیچ سوال و جوابی، پول امانی از حساب شما برداشت می شود.

شما هم که تا دیروز فکر می کردید جایگاهتان قطعا این چیزی نیست که امروز در آن هستید. و شما حداقل باید بنز زیر پایتان می بود و امروز صرفا قرارداد معاملات خرید و فروش پراید را می نویسید. لیاقتتان بسیار بیشتر از اینهاست. ایده هایتان همه درست هستند و تنها مشکلتان کمبود سرمایه است. و اگر به شما سرمایه بدهند، در کمترین حالت نمونه ای دیگر از گروه مرسدس بنز را پایه گذاری می کنید.

سرمایه را از پدر می گیرید و روی ماهش را می بوسید. شب را با خیال تغییر کل دنیا به صبح می رسانید و صبح می روید که با این سرمایه، بعلاوه ی سرمایه خودتان، معامله کنید و پولدار شوید و در چشم اندازی نزدیک، نمایشگاهی به زیبایی نمایندگی مرسدس بنز در مونیخ آلمان برای خودتان داشته باشید!

نمایندگی مرسدس بنز در مونیخ آلمان

در اولین روز سرمایه داری قرضی، در همان بنگاهی که تا دیروز باید قرار داد می نوشتید تا کمی گیرتان بیاید، حالا سرمایه دارید و می خواهید برای خودتان کار کنید. تا ظهر چند معامله خوب مشاهده می کنید ولی منتظر معامله ی بهتری هستید. شما که تا ظهر دست دست کرده اید، سر ظهری یک پراید مدل پایین می خرید و عصر با دو میلیون تومان سود، ماشین را به همکار دیگرتان می فروشید.

حاصل ضرب و تقسیم سود حاصله، هوش از سرتان می برد. دو میلیون ها را در سی ضرب می کنید، سی ها را در دوازده و از خوشحالی سر از پا نمی شناسید. هفته ی اول به همین منوال می گذرد و شما سه معامله با سود دو میلیونی انجام می دهید و آخر هفته برای حساب کتاب نزد پدر می روید و یک درصد به پدرتان سود می دهید. چهار میلیون باقی مانده می شود سود شما. اما این معادله با آن ضرب و تقسیم اولیه تان هم خوانی ندارد و سودتان کافی نیست. اگر قرار بود ماهی ده میلیون در بیاورید که همان شغل کتابت قرارداد را داشتید. ولی حالا شما هم سرمایه دارید و هم تخصص!

هفته بعد دیگر پرایدهای مدل پایین برایتان جذابیتی ندارند و سراغ پرایدهای مدل بالا با سود بیشتر می روید. کل 224 میلیون را می دهید و یک پراید می خرید و با 5 میلیون سود می فروشید. شرایط در نظرتان خیلی بهتر می شود و باز به ضرب و تقسیم سودها مشغول می شوید و خود را در یک قدمی احداث نمایشگاهی در حد نمایندگی بنز در مونیخ می بینید.

عصر پراید دوم را به قیمت 229 میلیون می خرید، اما تا شب مشتری گیر نمی آید و معامله موکول می شود به فردا. شب با پدر در حال تماشای اخبار هستید که تلویزیون خبر آزاد سازی واردات خودرو را اعلام می کند.

فردا صبح، بازار به خبر دیشب عکس العمل نشان می دهد و قیمت پراید از 229 به 200 میلیون سقوط می کند. می خواهید صبر کنید تا بازار خودش را اصلاح کند، اما ناگهان برایتان پیامک برداشت 200 میلیون از حساب می آید و لحظاتی بعد پدر، در پیامکی برایتان می نویسد : ” فرزند عزیزم، من اصل پول خودم را به خاطر خطر بازار برداشتم، خیلی مراقب خودت باش “. و شما مجبور می شوید 25 میلیون سود و حقوق دوماه گذشته و همه آرزوهایتان را در ازای غرامت فسخ قرارداد به صاحب ماشین بدهید. و 4 میلیون هم برایتان پول تو جیبی باقی می ماند.

این روایتی است از نحوه عملکرد لوریج در ناآگاهی! البته بدون همان پیامک محبت آمیز پدر!

در مطالب بعدی، و با تکیه بر پیش فرض ما از درک شما نسبت به مفهوم لوریج، بیشتر این مفهوم را بسط خواهیم داد. و همینجا قبل از آمدن باقی درس ها اشاره کنیم، لوریج همیشه هم بد نیست.

دسته‌ها: مدیریت سرمایه

اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بهنام محمدی
بهنام محمدی
1 سال قبل

اگر از من بخوان در مورد لوریج نظر بدم میگم مثال معروف چاقو رو براش بهترین مصداق میدونیم، لوریج یک تیغ دو لبه‌است که استفاده از اون چندین سال تجربه در حوزه ترید رو می طلبه، تا بشه با مهارت کافی ازش بهره برد.
ولی در اوایل ترید رفتن به سمت لوریج میتونه به عنوان یک تله برای تریدر عمل کنه